سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دو حرفی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

حرف هایی از سر سادگیم

غروب جمعه ای دل تنگ     از اواخر پاییز

پرده ای بی قرار

پنجره ای بسته

استکانی در نفس های آخر

گاهی به یاد عزیزان دور   عاشقانه ها را زمزمه می کنم

آوازهای کوچک دربدر

حرف هایی از سر سادگیم

....
شبی شفا ندیده

پرده ای کشیده و دریچه ای بسته

استکانی خالی

و هوای دلهوره در هجوم تنهایی

گاهی به وسوسه ای به کوچه های بی اجازه می زنم

کمی پوشیده حرف می زنم

و دهانم را به خانه باز می آورم

هنوز هم برای خودم مرغ سحر می خوانم

و گاهی برای تو الهه ناز

محرم ناله های من..

نای من.